بنیان اساسی بحران ، فاصله بین خانواده و مدرسه
گفت و گو با دکتر نورعلی عباس پور، مدیرکل انجمن اولیا و مربیان کشور
گفت و گو: مائده ارشد راد
دکتر نورعلی عباس پور متولد سال 1347 در شهرستان رودسر گیلان است. ایشان طی سال های خدمت در آموزش و پرورش در سمت های اجرایی و آموزشی متعددی نقش آفرینی کرده اند. درحال حاضر ایشان مدیرکل دفتر برنامه ریزی انجمن اولیا، مربیان و مشاور خانواده ، مدیر مسئول مجله پیوند، مدیر مسئول انتشارات انجمن اولیا و مربیان می باشد. همچنین در سوابق درخشان خود سمت هایی چون مدیر امور شوراهای وزارت آموزش و پرورش، مشاور معاون وزیر، مدرس و عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان را دارد. در شماره 121 رشد مدیریت مدرسه ما با موضوع چالش ها و بحران های تعلیم و تربیت در مدارس در خدمت دکتر عباس پور بوده ایم که متن این گفت و گو به شرح ذیل می باشد.
- چه چالش ها و بحران هایی در زمینه تعلیم و تربیت در مدارس وجود دارد؟
فاصله بین مدرسه، خانواده و دانش آموز زیاد است. یعنی زندگی یک چیز است و وضع چیز دیگر. اساسی ترین عاملی که بچه شاد نیست، انگیزه ندارد و شوقی به یادگیری ندارد این است که بین جامعه، خانواده، زندگی و مدرسه فاصله وجود دارد. نحوه ی مدیریت مدرسه، مشکلات معلمان، همه و همه است اما آن اصل است. حالا اگر هرکدام از عناصر مدرسه را مورد بررسی قرار دهیم درهر صورت بدون نظر جامعه و خانواده برنامه مناسبی نمی توان پیاده سازی کرد. یک بحثی پیش آمده که آموزش و پرورش حاکمیتی است، این بدین معنا نیست که ما هر چیزی را به خورد بچه بدهیم قطعا محتوای مورد آموزش باید از حمایت جامعه و خانواده برخوردار باشد در غیر اینصورت خانواده کار خودش را می کند و در بعضی مواقع به شکل منفی حاضر می شود و می گوید که این چه چیزهایی است که به بچه ها آموزش می دهید؟ به چه درد آن ها می خورد؟ این در کجای زندگی کاربرد دارد؟ و این می شود که خانواده در برابر محتوای آموزشی مقاومت می کند.
یک بحثی به تازگی مطرح شد، مقاومت دربرابر برنامه درسی، مقاومت دانش آموز، معلم، خانواده و … . ما در کشور برنامه طراحی می کنیم تا به مدرسه برود و اجرا شود. در مراحل برنامه ریزی درسی یک مرحله است به نام اشاعه برنامه درسی که به معنای روئیت ذی نفعان مدرسه است. ذی نفعان چه کسانی هستند؟ ذی نفعان خانواده است، دانش آموزان، معلمان و… هستند. مدرسه با جامعه یک جزء جدابافته ای شده است. دانش آموز از مدرسه که بیرون می آید می بیند که هیچ استفاده ای از این آموزش نمی تواند بکند. طراحی برنامه درسی تلفیقی مهارت می خواهد. وقتی برنامه درسی برمبنای رشته های علمی نوشته می شود هیچ درسی با درس دیگر انطباق داده نمی شود اما در برنامه درسی تلفیقی در زندگی که جدای از هم تعریف نشده، زندگی واقعی ما این شکل نیست که یک بخش ریاضی باشد، جغرافی یک جا باشد. زندگی درهم تنیده است. برنامه های درسی ما باید درهم تنیده باشد بنابراین اگر معلم ما باور به برنامه درسی نداشته باشد و احساس کند که برنامه درسی به درد نمی خورد، زمانش زیاد است، فرصت کافی برای مطالعه ندارد، فرصت لازم را برای آموزش ندارد. این از معلم. دانش آموز احساس کند که هیچ کاربردی در زندگی اش ندارد. مدیر مدرسه که باید به همه ی کارها سر و سامان دهد احساس کند که محور همه ی فعالیت ها باید باشد، از برنامه تا اجرا فاصله ایجاد می شود.
یکی از بحران ها داخل مدرسه این است که مدیر تلاش کند خودش مرکز توجه قرار بگیرد. در هر برنامه ای اگر او باشد، حمایت می شود. اگر شما وارد سازمانی شوید و اول مدیر را ببینید این را بدانید که این سازمان بیمار است. شما نباید مدیر را اول ببینید. اول باید کار آن سازمان را ببینید یعنی وقتی شما وارد می شوید ببینید که چگونه با شما برخورد می شود . وارد که می شوید می بینید که مورد احترام واقع می شوید. این ها با مسائل مادی قابل جبران نیست که مثلا آنجا طرف با لبخند برخورد می کند، نه. اینکه چقدر به مشکل فرد توجه می شود مهم است. الان در مدرسه مثلا والدین می آیند و با مدیر کار دارند. به سختی شاید بتوانند مدیر را ببینند و به معاون برخورد می کنند که می گوید به من ربطی ندارد. یکی از جملاتی که نهایت بی مسئولیتی افراد است همین است که بگوید به من ربطی ندارد. آقا این مشکل خودت است.
بنابراین اصل و بنیان اساسی بحران از جایی شروع می شود که فاصله بین خانواده و مدرسه زیاد است، مدیریت در درون مدرسه متمرکز و شخصی محور باشد، برنامه های درسی هم متناسب با ذینفعان و زیر نظر آن ها نوشته نشده باشد.
- باتوجه به تغییراتی که در جامعه ایجاد شده است مانند فضای مجازی و چالش های جدیدی که وجود دارد، در زمینه آموزش خانواده ها چگونه عمل می کنید؟
آموزش و پرورش در این زمینه قدم هایی برداشته است. ما هم انتشارات و منابعی را در این زمینه فراهم کرده ایم که مثلا چت روم ها چه ظرفیت ها و ضررهایی می تواند داشته باشد. ما معتقدیم که فضای مجازی در هر صورت ظرفیت خوبی است متنها مانند هر ابزار دیگری بستگی به این دارد که ما چه استفاده ای از آن می کنیم البته ما از فضای مجازی در بحث آموزش والدین استفاده می کنیم. یک بخش آن تلویزیون تعاملی است که شروع به تهیه برنامه هایی برای خانواده ها کرده ایم. ( تلویزیون تعاملی سینا ) برای سال جدید، 7 دوره غیر حضوری پیش بینی شده است. ما یک سری دوره هایی را داریم طراحی می کنیم که از طریق سامانه ها ارائه می شوند و بنا بر آن است که از این فضا یک ارتباط نزدیکی با خانواده ها داشته باشیم و بتوانیم نظر خانواده ها و بازخورد برنامه ها را داشته باشیم. مثلا نظر خانواده ها درباره ارزشیابی، کلاس های فوق برنامه و … چیست.
رکن مدرسه، انجمن اولیا مربیان است، هر برنامه ای که بخواهد اجرا شود باید زیرنظر انجمن باشد. درهر صورت اگر مدرسه و مدیران از این فرصت استفاده نکنند بچه ها دارند استفاده می کنند، خانواده ها استفاده می کنند چه بهتر که ما هم استفاده کنیم. ما در انجمن این کار را داریم انجام می دهیم. یک بخش برنامه ها را تامین کرده ایم. مثلا یک برنامه هایی را تولید کرده ایم. یک بخشی را باید مدیران اطلاع داشته باشند که از طریق فناوری به اطلاع آن ها می رسانیم که چه دوره هایی را باید برگزار کنند. یک سامانه را که سفارش دادیم و کارهایش دارد انجام می شود، بخشی از آن مربوط به دوره هایی است که برای خانواده ها برگزار می شود.
- آیا سرفصل های آموزشی انجمن اولیا و مربیان درحال تغییر است؟ مثال بزنید.
ما روش را تغییر داده ایم. که یک بخش آن حضوری است و بخش دیگر غیر حضوری. درحال حاضر داریم بخش غیرحضوری را بیشتر می کنیم.
دو الی سه موضوع است که در سطح کشور با فراوانی رو به رو است یعنی درخواست زیادی دارد. یکی بحث فضای مجازی است، یکی بحث مراقبت های جنسی و بخش دیگر تحت عنوان کلی آسیب های اجتماعی است. فراوانی آن ها زیاد است مثلا از استانی می پرسیم که کدام بخش ها نیاز است، این ها را عنوان می کند یعنی معتقدند که شما دوره های خاص فضای مجازی را حتما برگزار کنید. دوره های مراقبت های جنسی جزو دوره هایی است که در اغلب مدارس برگزار می شود. امسال بناست که به 10 هزار مدرسه، 21 مهارت آموزش دهیم.
- آیا این کلاس ها در ساعت جدایی از ساعت مدرسه برگزار می شود ؟
ممکن است به تفکیک پایه برگزار شود یا در ساعتی که بچه ها ورزش دارند و این بستگی به خود مدیر مدرسه دارد که برنامه ها را متناسب با برنامه ریزی های خود برگزار کند. البته دوره های مخصوص پدران کم است. یک بخش دوره های غیرحضوری است و بخش دیگر از طریق سازمان ها یعنی در همان اداره ای که فرد است یعنی آموزش خانواده را به اداره بردند. گفتند که شما امسال دو جلسه برگزار کنید. مدرس را ما می فرستیم، فضا با شما. ما اعلام آمادگی کرده ایم. در بحث آموزش خیلی به سراغ انجمن آمده اند مثلا محیط زیست و همین مجموعه معاونت زنان و خانواده. ما الان با آن ها داریم یک قراردادی را منعقد می کنیم با عنوان طرح گفت و گوی ملی خانواده. فرض بر آن است که خانواده در گفت و گو با هم مشکل دارند. با هم نمی توانند گفت و گو کنند. جالب آنکه خصوصا درمورد پدران این خیلی مشهود است. خیلی اوقات پدر عاجز می شود از اینکه با بچه ای که به سن بزرگسالی می رسد و رفتارها و ناپختگی های خاص خودش را دارد گفت و گو کند. این از جمله مسائلی است که با آن رو به رو هستیم. یعنی اگر ما بتوانیم کاری کنیم که پدران با بچه ها ارتباط خوبی برقرار کنند، تاثیر تربیتیشان از مادران بیشتر است. اگر پدر اقدام به کار تربیتی کند، فرزند خیلی خوب جلو می آید.
دیدگاهتان را بنویسید